شیطنتهای آرین در رستوران ارکیده (جاده چالوس)

پنج شنبه شب رفته بودیم جاده.رفتنی آرین قشنگم تو خواب ناز بود و وقتی رسیدیم به رستوران مورد نظر بیدار شد و پس از یه چرت نیم ساعته حسابی سرحال شده بود .اونجا یه قسمتی داشت که مخصوص بازیه بچه ها بود و پس از اینکه رو یکی از تختها نشسته بودیم بهونه گیریهای آرین شروع شد و فقط با انگشتش به یه جا اشاره میداد اولش متوجه منظورش نشدیم تا اینکه فهمیدم محل بازی رو نشون میده و میخواست بره با بچه ها بازی کنه ولی نمیشد آخه بچه هایی که بازی میکردن همه از آرین بزرگتر بودن و خیلی هم بدو بدو داشتن.خلاصه باباش بغل گرفتش و کمی داخل محوطه چرخوندش تا آروم بگیره و موقع صرف چای و .... با کاکائو سرگرم شد ولی باز بهونه بازی با در قوری و قند داخل قندون و فنجون را میگرفت تا اینکه بالاخره آقا به خواستش رسید و سرگرم شد وما هم تونستیم به صفا کردن خودمون ادامه بدیم .ساعت نزدیک 1شب داشت میشد و اونجا هم داشت تعطیل میشد و وقتی باباش میخواست آرین رو بغل کنه دیدیم چای لیپتون را پاره کرده و تفاله های چای رو ریخته روی فرش وآقایی که گارسون اونجا بود به آرین نگاه کردو خندید و گفت: وای پسر تو چی کار کردی؟

درآخر برگشتنی من و آرین تو ماشین با موسیقی که بابایی گذاشته بود حسابی دست زدیم و رقصیدیم...