آرینآرین، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 25 روز سن داره

شاهزاده کوچولوی ما آرین

افطاري در باغ گردو

1390/5/23 2:49
441 بازدید
اشتراک گذاری

 جمعه بعداز ظهر بود براي گردش برون شهري به برغان و ورده رفتيم.از اونجا براي زيارت به امامزاده اي که داخل روستاي ورده بود رفتيم و با آرين و بابايي کلي عکس هاي قشنگ گرفتيم.و در راه برگشت بوديم که يه پژو 206 چپ کرده بود ولي راننده وسرنشين خدارو شکر زنده بودن. جمعيت تمام جاده رو گرفته بود و عبور اتومبيلهارو دشوار کرده بود. کمي جلوتر بساط صيفي جات فروشها بود و با آرين و باباش رفتيم پايين لوبيا سبز خريديم هم براي خودمون و هم براي مامانم اينا.
 سپس رفتيم سمت خوشنام با ماشين يه گشت کوچيک زديم تا افطار بشه و براي افطار رفتيم باغ گردو... آرين چي کار نکرد.... اول که با توپش بازي کردو بعد ظرف خلال دندون را پرت کرد زمين و با خلالهايي که روي زمين ريخته بود بازي ميکردو همزمان با بازيش آش و حليم هم ميخورد البته خيلي کم. تا اينکه نوبت به موسيقي زنده رسيد و براي رقص همه چي را کنار گذاشت و شروع کرد به....
کنار ما يه خانواده 4 نفره هم بودن که 2 تا دختر دوقلو داشتن و اونا هم با آرين دوست شده بودن و حالا ديگه سه تايي مي رقصيدن.
و همه غرق تماشاي آرين بودن که اين دوتا کوچولو هم اضافه شده بودن و از شون فقط تونستيم يه 2 تا عکس بگيريم که  اصلا آروم و قرار نداشتن....
خيلي خوش گذشت و موقع رفتن بود که آرين قندون  و در قندون را به همديگه زد و قندون شکست. وساعت نزديکاي 9:30 شب بود که براي خريد و گردش به تهران(هايپر) رفتيم و آرين کلي هم اونجا بازي کرد و راه ميرفت و آخر شب ساعت 1:30 براي صرف شام به عظيميه رفتيم . پسر قشنگم امروز هم حسابي خسته شده بود و هم گرسنه و وقتي اومديم خونه ساعت 3 صبح بود که آرين ماماني با اجازه همگي لالا کرد.....پسرم واقعا خسته نباشي امروز حسابي آتيش سوزوندي .....خندهقلب

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

بابای آرین خوشگله
25 مرداد 90 1:59
سلام سایت عالیی داری آرین جونم دست مامانی درد نکنه همیشه سر حال و زنده باشی پسر قشنگم