خانه تکاني شب عيد
امسال پسر قشنگم يک سال بزرگتر شده و به ماماني تو کارهاي خونه کمک ميکرد و به باباجونش هم همينطور اما ........... شيطنت هاي آرين جون يه خورده بيشتر از کمک کردنهاش بود و مثلا وقتي بابايي پرده پذيرايي را باز کرده بود ببره خشکشويي آرين جون هم وسط اين پرده ميخوابيد و پشتک ميزد و بازي.... واصلا حرف گوش نميداد و فقط به سروصداي من مي خنديد... باید بگم این تازه یه نمونه از کمکهاش بود.... خدا میدونه من این خونه را تا سال تحویل چند بار جارو برقی کشیدم... تمام موهای فرشها از بین رفت ولی.... آرین از رو نرفت که نرفت با این پاپ کورن خوردنش.....
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی