آرینآرین، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 26 روز سن داره

شاهزاده کوچولوی ما آرین

پسر! اینقدر آتیش نسوزون!!!

1390/8/15 2:52
476 بازدید
اشتراک گذاری

ماماني امروز (جمعه) هزار ماشالا خيلي آتيش سوزوندي و هر جا که رفتيم يه خرابي پيش آوردي .
ظهر تو رستوران انگشتت رو توي ماست ميکردي و روي ميز رو خط خطي ميکردي و بعد داخل ماشين فلش رو از روي ضبط کشيدي و درآوردي . کم موند بشکنيش و عصري هم به يه فروشگاه رفتيم و اونجا آبميوه ژله اي برات برداشتم و تو سبد خريد گذاشتم و شما برداشتي و با دندونات سوراخ کردي وميک ميزدي و برگشتني باز هم داخل ماشين کمي شيطنت کردي و از جلوي ماشين به عقب ميرفتي و برميگشتي تا اينکه بغلم کمي خوابيدي و رفتيم هايپر براي خونه خريد کنيم و هر چي من و بابايي داخل چرخ خريد ميگذاشتيم بادندونات سوراخ ميکردي يا بهمديگه ميزديشون که حدود 3 تا کارامل را سوراخ کردي و يه بسته پنير را هم اينقدر بازي کردي و به اين چرخ کوبيدي تا مقواش له شد و راستي يه ملاقه پلاستيکي از قفسه برداشتي و اينقدر به چرخ کوبيدي تا شکست و جالب اينکه خورده هاشو مينداختي زمين و برميگشتي به پشت تماشا ميکردي.خلاصه اينکه امروز آخرررررررررررررررررررر خرابکاري بود ديگه.
نازنين مامان راستي امروز ششمين سال آشنايي من وبابايي بود که تو با اين کارهات حسابي موندگارش کردي و شب تو رستوران هايپر هم يه کم شيطنت کردي و برگشتني تو ماشين خوابيدي تا خونه وخلاصه من و بابايي تونستيم يه نفس راحت بکشيم و به افتخار خودمون و آشناييمون رفتيم بستني سال سال و بابايي يه گل رز که روش يه کارت قشنگ بود تقديمم کرد.مرسي بابايي...

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

بابای مهرسا
23 آبان 90 10:48
دست بابایی درد نکنه