افطاری در باغ طوبی با آرین شيطونه
امروز(جمعه) مثه هر هفته براي گردش بيرون از شهر رفته بوديم و براي تنوع به منطقه کوهسار کرج رفتيم.
منطقه اي با آب و هوايي استثنايي و طبيعت بکر و جاده اي که زيباييش را فقط توي عکس و پوستر ميشه به تصویر کشید. کنار جاده پارک کرديم و از آرين و خودمون عکس گرفتيم عکسهايي با بک گراندي از دره اي که فقط سرسبزي ديده ميشد.
و در راه برگشت مثه هميشه از جلوي باغهاي منطقه کردان براي مامانم و خودمون فلفل و ..... خريداري کرديم.
و ديگه نزديکاي افطار بود که گردشي اومديم و باغ طوبي رفتيم.چي بگم از باغ طوبي که اينبار واقعا هيچي نفهميدم و فقط دنبال آرين بودم و با بچه ها دنبال بازي ميکرد و و راه ميفتاد ميرفت تا در ورودي باغ و ميخواست بيرون بره که ميگرفتم و باباش هم دنبال ما ميومد و آرين را بغل ميکرد و بر ميگردوند ولي آقا ادامه ميداد.... براي صرف افطار و شام 2 بار براي ما سفره انداختن و هر 2بار سفره را کشيد و همه چي رو بهم ريخت. آرينه ديگه چي کار ميشه کرد....عشقه..... عشق. وهمين الان که دارم اين مطالب رو مينويسم نميگذاره و لپ تاپ رو داره از رو ميز ميکشه بيندازه زمين ميخواد ببينه توش چه خبره؟؟!! خلاصه اينکه امروز هم گذشت با شيطنتهاي آرين به اميد يه هفته ديگه و يه شيطنت ديگه.........
فقط خدا کنه مثه جاده چالوس شيطنت نکنه که پاش بسوزه......راستي گفتم جاده چالوس و سوختگي!
پنج شنبه شب ساعت 11 جاده بوديم و طبق معمول چاي و قليون حادثه آفريد....... ولي اين بار ذغال قليون زير پاي من رفت و پام کمي سوخت.......