افطار در باغ گردو...
امروز آخرین جمعه ماه رمضون من و آرین جون بهمراه بابایی برای صرف افطار باغ گردو رفتیم.آرین جون هم چهار تا دوست بزرگتر از خودش پیدا کرده بود و همگی با هم بازی میکردند.بعداز صرف افطار موسیقی زنده داشتن و آرین هم وسطاش کمی حرکات موزون انجام داد ولی انگار بازی با بچه ها بیشتر بهش مزه میداد ولی بچه ها وقتی از محوطه دور میشدند آرین بر می گشت پیش من و باباجونش و میگفت: ((نی نی ها بیان بازی تونیم)). خلاصه آرین دیگه خسته شده بود و بهونه میگرفت که کم کم روی پام خوابش برد و من و بابایی هم تونستیم از موسیقی زنده که بسیار عالی برگزار شد لذت ببریم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی